به نام خدا
هر چند نام جنبش سبز كمتر از يكسال بر زبانها افتاده است، اما ماهيت و خواستهها و مطالبات و اميد و آرزوهاي آن زماني دراز است كه در ميان ايرانيان به ظهور رسيده است. اميد آن ميرفت كه حوادث 22 خرداد و ماههاي پس از آن، اين آرزوها به ثمر بنشيند و مطالبات دمكراسي خواهي و حقوق بشري ملت ايران حاصل گردد و چه بسيار اميد وجود داشت.اما جنبش سبز با تمام امكانات و امتيازهاي خود گويي چنان عمل كرده است كه خود در نقطه ضعف است و رژيم در كمال قدرت و اقتدار، جنبش سبز زنداني ميدهد و هر زنداني سياسي ميتوان نقطه عطفي در اين جريان باشد، اما سودش را نظام ميبرد، جنبش سبز قدرت بسيج ميليوني را دارد اما آنچه اتفاق ميافتد با چند هزار سانديس خور ميتوان آن را به پس پستوهاي خانهها پنهانش كرد، او در خيابان كشته و زخمي ميدهد اما نظام طلبكار ميشود و دوچندان بر جنبش فشار ميآورد، در زندانها جنبش شكنجه و اعدام و تجاوز ميبيند اما روضهاش را نظام ميخواند و گريهاش را ما. اين جنبش سبز است كه دهها انديشمند و نظريه پرداز و قدرت استدلال و اقناع را دارد اما حرف آخر نظام ميزند و...، اين جنبش سبزه كه در خارج از ايران ميليونها طرفدار به خصوص ايراني دارد، اما دربزرگترين گردهمايي او عليه نظام در نيويورك حضور چند هزار نفري دارد و بالاخره اين جنبش سبز است كه صدها سايت و وبلاگ و راديو و تلويزيون دارد، اما همچنان به مانند ديگر روي سكه راديو و تلويزيون ايران عمل ميكند و هر دو رخوت و روزمرگي و هميشه مردگي را با ادبياتي متفاوت تلقين ميكنند. كدام سايت طرفدار جنبش سبز براي حركتي و اعتراضي برنامه ريزي ميكند؟ كدام راديو و تلويزيوني براي بسيج افكار عمومي خود را به آب و آتش ميزند؟
از بهترين روشهاي مبارزاتي آنها تحريم قبض آب و برق است، آيا فكر كردهايم كه اگر چنين شود، نظام درميماند؟ مگر چند درصد بودجهاي كه نظام را حفظ ميكند از اين راه تآمين ميشود؟
آنچه در رسانههاي جنبش سبز در حال اتفاق است، يك بازي رايانهاي با دشمن فرضي است. صبح تا شام مطالبي عليه رژيم هست، اما گويي اينها فقط براي تخليه مردم است تا به كنج خانهها بغلطند. بزرگترين هنر تحليلي جنبش سبز آنست كه بگذاريم قانون هدفمند كردن يارانهها اجرا شود تا نظام خودبخود سرنگون شود، زهي خيال باطل، شايد جنبش سبز با اين همه عقل و درايت فكر ميكند كه فقط خود اهل تدبير و تعقل است و نظام را يك مشت احمق اداره ميكنند. من مطمئن هستم كه نظام اينجاي كار را خوانده است. همان روشي كه جنبش سبز را به گوشه كافه ترياها و بازي رايانهاي انقلابي كشانيد پس از اجراي قانون عمل ميشود و باز جنبش سبز بايد بنشيند كه شهداي خود را آمار بگيرد و تعداد زندانيان و اعداميها و تجاوز شده ها و ... گزارش كند كاري كه گويي كه خود نظام ميخواهد توسط جنبش صورت بگيرد.
جنبش سبز بايد دست از تعارف بردارد، هر چه زودتر بر يك رهبر يا شوراي رهبر اتفاق نظر پيدا كند و حداقل هفته اي يكبار در زمين نظام بازي كند.
به اميد پيروزي هر چه زودتر جنبش سبز ايران