محمود دولت آبادی: در جامعه ما صلح جسارت بیشتری میخواهد. اول صلح کردن حکومت با کسانی که مخالفش هستند و دیگر آمادگی برای صلح با دنیا. |
محمود دولت آبادی می گوید امیدوارم بدبینانه باشد. هیچ دلم نمیخواهد رخ دهد. اما یک احتمال خیلی وحشتناک در آینده ما می چرخد.
او در مصاحبه ای که علی سیدآبادی منتشر کرده می گوید قبلا در ویژهنامه شهروند هم پیشبینی کرده بود که این انتخابات با معضل روبهرو میشود: «براساس شناختم از جامعه، حکومت و از مجموعه این را پیشبینی و پیشگویی کردم و اعلام هم کردم. وقتی که مجموعه به سمتی حرکت میکند، فکر میکنی یک راه باریکی وجود دارد که این نیروهای مختلف بتوانند از کنار هم بگذرند. اگر راه باریک بسته شود، این دو با هم برخورد پیدا میکنند.»
او می گوید ایران به جسارت صلح نیازمند است: «در جامعه ما صلح جسارت بیشتری میخواهد. اول صلح کردن حکومت با کسانی که مخالفش هستند و دیگر آمادگی برای صلح با دنیا. این کار قدرت و جسارت بیشتری لازم دارد، تا آن کارهایی که فکر میکنیم جسورانه است.»
دولت آبادی معتقد است که ایران نیاز به اجماع عمومی یا همبستگی ملی دارد: «منظورم دقیقا به اجماع رسیدن نقطه نظرهای متناظر بوده و هست ؛ اجماعی که روحیه جمعی را در بطن خود داشته باشد در عین رعایت حقوق شهروندی – کشوروندی.»
او می گوید: «من نگران بدترین اتفاق محتمل هستم، به همین خاطر است که میگویم جسارت صلح.»
محمود دولت آبادی در دفاع از اجتماع هنرمندان پشت سر رفسنجانی در دوره ای که احمدی نزاد رئیس جمهور شد می گوید: «رای دادن من به آقای هاشمی کاملاً خردمندانه بوده است، شما ببینید! نظر عدهای این است که مثلاً آقای ایکس بسیار برده است خورده است و...امانظر من این است که در مسیر تاریخ و تجربه شخصیت هایی البته با هزینه های سنگینی که همه ما مردم پرداخته ایم ، ورزیده شدهاند. حالا باید این ورزیدگان به ما خدمت کنند. حالا باید این ورزیدگیشان در خدمت ملت و مملکت باشد. بهانهای نباشد که آدمهای خبره و توانا از میدان بیرون بروند. از نفی شدن و کنار گذاشتن شخصیتهایی مثل خاتمی و هاشمی و روحانی چه سودی آحاد مردم میبرند؟»
«مگر من عاشق چشم و ابروی کسی هستم؟ من از این مسیر رشد ، پختگی و نخبگی حمایت میکنم و اهمیتی ندارد که دیگران چه می گویند. اگر لازم شده جایی خود را هم بشکنم شکانده ام.»
او می گوید در حال حاضر شخصیت هایی هستند که میراث و دستاوردهای ایران را نگاه می دارند چنانکه در تاریخ ایران هم بوده اند: « اگر این گونه شخصیتها نبودند شاید ممکن بود حافظ و شاهنامه به دست ما نرسد. مثلاً دولت غزنوی کور نیست که نداند فردوسی چه کار میکند، پس چه کسی شاهنامه را نگه میدارد؟ یا شخص عزیزی مثل حافظ . چه کسی به او راه نشان می دهد برای رهایی از آن مهلکه تفتیش عقاید ؟ نه مگر یک مرد روحانی؟»
این گفتگوی بلند به مناسبت انتشار کتاب یادداشتهای او به نام «نون نوشتن» انجام شده است.
منبع:
خوابگرد