saeed2093
تعداد پستها : 106 امتیاز : 5716 اعتبار : 50 حرفه/تخصص : گرافیک
| Subject: واکنش دکتر ملکی در برابر اتهام محاربه : ما را ز سر بریده می ترسانی 2010-03-09, 11:17 | |
| کلمه: اظهارات اخیر محمد شریف، وکیل دکتر ملکی در رابطه با موارد اتهامی وی بر اساس کیفرخواست صادره و درج اتهام محاربه در بین سایر اتهامات مندرجه انگیزه ای شد که به دنبال اطلاع از واکنش دکتر ملکی و خانواده وی در مقابل اتهام یاد شده برآییم. به گزارش جرس، گفتگو با ملکی پدر به دلیل بیماری و فشار زندان و ازسرگیری مداوا امکان پذیر نشد، از همین رو اقدام به گفتگو با عمار ملکی فرزند دکتر ملکی کردیم. عمار ملکی با اشاره به رنجهای خانواده بخصوص مادر در غیاب پدر، از روحیه بالای دکتر ملکی به رغم مشکلات فراوان جسمی او سخن گفت. او می افزاید پدر چون فعالیت سیاسی اش هرگز معطوف به کسب قدرت نبوده و تنها برای دفاع از حقوق مردم و طلب آزادی ملتش مبارزه کرده، از همین رو مصلحت اندیشی سیاسی نمی کند و هرگز از گفتن حقیقت حتی اگر باعث اتهامهایی بیمورد و هزینه سنگین هم شود، دست برنداشته است. ملکی در پایان این گفتگو می گوید: انگار با این اتهام قصد ترساندن ایشان و شاید دیگر فعالان مدنی را داشته باشند که البته به نظر می رسد کمی خامی کرده اند. وقتی از پدر درباره احساسش نسبت به این اتهام سوال کردم برایم این شعر را خواند: صدها گل سرخ و یک گل نصرانی ما را ز سر بریده میترسانی گر ما ز سر بریده می ترسیدیم در مجلس عاشقان نمی رقصیدیم در ادامه متن کامل این گفتگو به نظر شما می رسد: لطفا در مورد شرایط روحی وآثار زندان بر وضعیت جسمی آقای دکتر ملکی قدری توضیح دهید؟ وضعیت ایشان بلحاظ جسمی بدلیل شرایط زندان بدیهی است که از قبل بدتر شده است. مدت طولانی نشستن و خوابیدن و نداشتن امکان تحرک باعث شده که بدن ایشان بسیار ضعیف شود. تا پیش از بازداشت پدر به طور مرتب پیاده روی و حتی کوهنوردی سبک می کرد و در دوران درمان هم خانه نشین نمی ماند و سعی می کرد تحرک داشته باشد. از سوی دیگر در اثر هوای نامساعد و فضای متراکم زندان ایشان به یک سرماخوردگی مزمن دچار شده اند که سینه ایشان را مشکل دار کرده و به همین دلیل سرفه های شدیدی دارند که البته تحت درمان هستند. از زمان آزادی درمان معطل مانده سرطان پروستات دوباره از سر گرفته شده و آزمایشات مختلفی داده اند تا متناسب با نتایج، روال درمانی را تنظیم کنند. بلحاظ روحی البته در دوران زندان هم از روحیه بالایی برخوردار بودند و در زندان حتی به جوانان زندانی نیز روحیه می دادند. ایشان چه مدت در زندان بودند و شرایطشان در زندان چگونه بود؟ بر شما و دیگر اعضای خانواده در غیاب ایشان چه گذشت؟ ایشان به مدت 191 روز یعنی بیش از 6 ماه در زندان بودند. حدود سه ماه را در انفرادی و بقیه آنرا در بندهای عمومی در قسمتهای مختلف زندان اوین بودند. بزرگترین مشکل خانواده در این مدت نگرانی از وضعیت سلامتی و در اصل خطر جانی بود که ایشان را تهدید می کرد. در عین حال هر کس از اعضای خانواده به طریقی از این نگرانی رنج می برد. اینجانب که در خارج از کشور مشغول به تحصیل هستم، در این مدت دوران سختی را سپری کردم چرا که امکان تمرکز بر روی دروس براحتی وجود نداشت و کار زیادی هم از دستم برنمی آمد. به هر حال این تجربه را هم مثل تجارب دیگر اسارت پدر سعی کردیم که با توکل به پروردگار تا حد امکان صبوری کنیم و امید به این داشته باشیم «که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند.» از سوی دیگر رنج و فشار مضاعفی بر روی مادر بود زیرا که ایشان خود از بیماریهای زیادی رنج می برند و با توجه به سن و وضعیت جسمی ایشان، رفت و آمد زیاد به زندان و دادستانی و جاهای دیگر واقعا کار نفس گیر و طاقت فرسایی برایشان بود. مخصوصا که متاسفانه ماموران خرد و کلان هم بعضا با بی اخلاقی و بی ادبی برخورد می کردند. بازداشت اخیر ایشان ، چندمین مرتبه بازداشت دکتر ملکی حساب می شود؟ اتهامات سابق چه بود؟ این سومین باری است که آقای دکتر ملکی در جمهوری اسلامی تحت بازداشت طولانی قرار گرفتند. ایشان یک بار بین سالهای 60 تا 65 بدلیل مخالفت با انقلاب فرهنگی و البته با اتهام واهی همکاری با گروههای ضد انقلاب در زندان بودند و بار دوم هم در اواخر سال 79 به همراه جمعی از فعالان ملی-مذهبی با اتهام براندازی به مدت 6 ماه در زندان بودند که البته این اتهام هم از طرف وزارت اطلاعات وقت مردود اعلام شد و اینبار هم بار سوم بود که ایشان روانه زندان شدند. موارد اتهامی این بار ایشان چیست؟ این بار همانگونه که چند روز پیش وکیل شان اعلام کردند ظاهرا اتهامات مختلفی را به ایشان وارد کرده اند. توهین به آیت الله خمینی و مقام رهبری و تبلیغ عیله نظام و البته از همه عجیب تر اتهام مضحک محاربه است. درباره اتهام محاربه آیا قبل از اعلام وکیل، شما و ایشان در جریان بودید؟ ظاهرا از ابتدای بازداشت بازجویان درباره اتهام ارتباط با گروههای غیر قانونی به دفعات ایشان را مورد بازجویی قرار دادند و انگار از ابتدا نیز چیزی شبیه همین اتهام را در پرونده ایشان قرار داده بودند. البته این اتهام از آنجا که ایشان در زندان و تحت بازجویی بودند قطعی نبود. اما به هر حال بنظر میرسد که طبق آخرین شواهد یکی از وکلا، این اتهام را در پرونده دکتر ملکی قرار داده اند. البته ایشان همواره اتهام ارتباط با هر گروه و سازمانی را قویا رد کرده اند. اتفاقا مدارک و شواهد مکتوبی که وجود داشت ثابت می کرد که هیچ وقت ایشان وابستگی به هیچ گروه و سازمانی نداشتند و حتی زمانیکه در انتخابات دور اول مجلس این گروه از آقای ملکی حمایت کردند، در روزنامه وقت ایشان اعلام کرد که مستقل است و کاندیدای هیچ جریانی نیست. حال گویی دوباره همان اتهامات واهی مطرح شده است و البته این مساله فقط مختص به کسی مثل ایشان هم نیست که این روزها درباره بسیاری از فعالان دانشجویی و حقوق بشر هم این اتهام مطرح می شود. واکنش ایشان و خانواده در مقابل محارب دانستن ایشان چه بود؟ واقعا اتهام محاربه به ایشان بسیار بی ربط است و تنها باعث خجالت چنین سیستم قضایی خواهد بود. پس از شنیدن این اتهام در صحبتی که با پدر داشتم او بر این مطلب تاکید داشت که اصلا در اینباره بحث شخصی مطرح نیست و از نظر ایشان تکلیف آنچه باید یکبار برای همیشه روشن شود مساله متهم کردن افراد به محاربه است. این بساط که هر روز به بهانه ای کسی از جوان 20 ساله تا پیرمرد 80 ساله به دلایل واهی به محاربه متهم شوند باید برچیده شود. خوشبختانه بعضی از حقوقدانان و مراجع هم درباره اتهام محاربه سخنانی گفته اند و کاش که تمامی فعالان سیاسی و مدنی در اینباره موضعگیری کرده و در برابر آن سکوت و بی تفاوتی نشان ندهند. اصولا دلیل این نحوه برخورد و این اتهام را چه می دانید؟ ببینید ظاهرا بر طبق سخنان وکیل پرونده، اتهام محاربه به دکتر ملکی بر طبق ماده 186 قانون مجازات اسلامی عنوان شده که در این قانون عضویت و هواداری از سازمانهایی که به طور مسلحانه با حکومت مبارزه می کنند را مصداق محاربه می داند. نخست آنکه مساله عضویت و طرفداری ایشان از گروههای مسلح بسیار مسخره است اما برای دانستن اینکه چرا اینگونه اتهامی را میزنند باید دو نوع حمایت را از هم جدا کرد. یکی همکاری، حمایت و طرفداری یک نفر از سازمانها و گروههای مخالف است و دیگری حمایت کسی از حقوق انسانی افراد فارغ از وابستگی شان به گروه و سازمان و حزب آنها. جمهوری اسلامی اساسا این تقسیم بندی را سهوا یا عمدا در نظر نمی گیرد تا بتواند کسانیکه در دسته دوم قرار دارند را به اتهامی که برای افراد دسته اول در نظر گرفته متهم و محکوم کند. این مساله در اتهامها و حکمهای سالهای اخیر بسیار رایج شده است. دکتر ملکی همواره در تمامی سالهای پس از انقلاب و حتی در رژیم سابق هم مرامش دفاع از حقوق انسانی افراد فارغ از وابستگی شان به دسته، گروه و يا سازمان سياسي و يا اجتماعي خاص بوده است. ایشان در تمامی این سالها با حفظ استقلال شخصی خود و دوری از هر گونه دسته بندی سیاسی از بسیاری افرادی که حقوقشان پایمال شده دفاع کرده اند. همین مساله باعث شده که دکتر ملکی به عنوان یک شخصیت ملی مورد احترام گروههای سیاسی با مرامهای مختلف و حتی متضاد باشد. برای اثبات این ادعا شواهد بسیاری هست و می توان در مصاحبه ها و نوشته های دکتر ملکی آنها را یافت. بنظر شما چرا مقامات امنیتی جمهوری اسلامی تفاوت بین این دو نوع حمایت را تشخیص نمیدهند و یا نمی خواهند بدهند؟ در پاسخ این سوال مساله نگاه خودی و غیر خودی نهفته است. بسیاری از این آقایان امنیتی فکر می کنند که تنها از حقوق انسانی کسانی باید دفاع کرد که با ما هست و ما را قبول دارد و اگر افرادی مخالف آقایان هستند دیگر هر نوع دفاع از حقوق انسانی آن افراد گویی به معنای طرفداری از وابستگی آنهاست. یعنی در تفکر این حضرات امنیتی این تفکیک قابل تصور نیست که شما می توانید طرفدار یک سازمان یا عقیده و روش نباشید، اما از حقوق انسانی افرادی که به آن مسلک و گروه وابسته اند حمایت کنید و در برابر نقض حقوقشان اعتراض کنید. این مساله ایست که بنوعی اکثر فعالان حقوق بشر در ایران با آن مواجه هستند و بدلیل همین عدم تفکیک آنها را متهم به رابطه و طرفداری با گروههای مخالف نظام می کنند. نمونه ای از این موارد بعضی از جوانان فعالی هستند که بعضا عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر بوده و با این اتهام مواجه شده اند. چرا ایشان با توجه به این حساسیتهایی که روی ایشان وجود دارد ملاحظاتی را در سخنان و موضعگیری هایشان نمی کنند؟ ببینید این مساله به یکی از خصوصیات شخصی پدر برمی گردد. ایشان بسیار صادقانه و بدون در نظر گرفتن پیچیدگی های سیاسی به مساله فعالیت سیاسی و مدنی می پردازد. در اصل می توان گفت که او سیاست ورزی به این مفهوم که در چه زماني مصلحت سنجی کرده، در دفاع از حقوق چه کسی سخن گفته و يا در باره آن ديگري مصلحت اندیشانه سکوت کند را بلد نیستد و از اینرو هرگز اهل سیاست بازی نبوده است. ایشان چون فعالیت سیاسی اش هرگز معطوف به کسب قدرت نبوده و تنها برای دفاع از حقوق مردم و طلب آزادی ملتش مبارزه کرده، از همین رو مصلحت اندیشی سیاسی نمیکند و هرگز از گفتن حقیقت حتی اگر باعث اتهامهایی بیمورد و هزینه سنگین هم شود، دست برنداشته است. در ارتباط با اتهام محاربه یک مساله دیگر که باید از آن بلحاظ محتوای حقوقی سخن گفت، مساله ایجاد رعب و ترس در مردم از طریق بدست گرفتن سلاح است. این اتهام چگونه به ایشان وارد می شود؟ طرح این اتهام برای شخصیتی با سوابق دکتر ملکی بیشتر لبخند به لب می نشاند تا ترس بر دل. دقیقا همانگونه که می گویید و بر طبق نظر بسیاری از مراجع تقلید که اتفاقا این روزها هم در اینباره صحبت کردند، اقدام مسلحانه و داشتن اسلحه در طرح اتهام محاربه ضروری است. ایشان در تمامی 60 سال سابقه مبارزاتی که دارند، هرگز از روشهای خشونت آمیز مبارزه دفاع نکرده اند و همواره در نفی خشونت سخن گفته اند. تنها سلاحی هم که ایشان بدست گرفته اند قلمشان بوده است که البته در مردم نه تنها ایجاد ترس نکرده که درعوض ایجاد امید و شور و آگاهی کرده است. اتفاقا از قلم ایشان تنها کسانی ممکن است احساس رعب و وحشت کنند که در برابر مردم قرار گرفته اند. دکتر ملکی از ده سال پیش در نوشته هایشان همواره حکومت را دعوت کرده است تا با تن دادن به روشهای مسالمت آمیز به حاکمیت مردم تن دهد. از همین رو ایشان پیشنهاد رفراندوم را بارها مطرح کردند تا از آن طریق، گذاری مسالمت آمیز و بدون خونریزی به ساختاری دموکراتیک در ایران صورت پذیرد. و نهایتا اینکه فکر می کنید هدف از اتهام محاربه چه بوده است؟ به هر حال انگار که با این اتهام قصد ترساندن ایشان و شاید دیگر فعالان مدنی را داشته باشند که البته به نظر میرسد کمی خامی کرده اند. وقتی از پدر درباره احساسش نسبت به این اتهام سوال کردم برایم این شعر را خواند: صدها گل سرخ و یک گل نصرانی ما را ز سر بریده میترسانی گر ما ز سر بریده می ترسیدیم در مجلس عاشقان نمی رقصیدیم | |
|