در روزنامه رسالت به تاریخ 19/12/88 سرمقاله شگفت انگیزی را خواندم ،کلیت این مقاله نقد نظریات اینجانب و تلویحاً جنبش زنان به رفع تبعیض با تأکید بر نقد ما بر لایحه چند همسری است.
اما سرمقاله نویس روزنامه که سراسیمه مقاله شتاب زده خود را نوشته تا ظاهراً خوراکی برای تریبون های روزهای پیش روی جریان مربوط به خود داشته باشد، فراموش کرده که بند 3 مقاله خود را حذف کند و اندیشه های پیدا و پنهان پشت لایحه را برملا نکند. نقل به مضمون بند 3 این است که خانم رهنورد گفته لذت طلبان را به حال خود بگذارید.
در اینجا سرمقاله نویس رسالت بیان می دارد که اگر لذت طلبان را به حال خود بگذاریم ، با انگیزه لذت طلبانه شان به فسادمی افتند. (بند3 سرمقاله) حقیر و هرکسی که این بند را بخواند متوجه می شود که به زعم ایشان لایحه مذکور از قرآن مجید و اسلام مایه می گذارد و لایحه ای چنین را تنظیم میکند و به مجلس می فرستد که درد لذت طلبان را دوا کند.
آخر این چه ظلمی است که به قرآن و اسلام روا می دارید ؟آیا نمی دانید بدترین ضربه به دین دفاع بد از دین است؟و سوال من از سرمقاله نویس رسالت این است که آیا قرآن کریم قوانین خود را برای لذت طلبان تنظیم کرده است یا برای سعادت بشری؟ چرا اسلام و قرآن را مصادره به مطلوب منفعت طلبانه خود می کنید؟
قوانین اسلام و احکام وزین آن ضمن ابدی بودن ، دارای شأن نزول و واجد شرایط تفسیر قرآن به قرآن است.
بارها گفته ام و باز هم می گویم:
اسلام به ذات خود ندارد عیبی
هر عیب که هست از مسلمانی ماست
فلسفه اجتهاد پویای تشیع ،ایفای نقش در تنظیم لوایحی است که با قرائتی کارشناسانه از دین تحقق می یابد.
ایراد اینجانب و از جمله جنبش زنان به تنظیم قوانین و لوایحی است که توسط بشر، و دست ساخته انسان منفعت طلب و بدون توجه به سعادت و رستگاری آحاد انسانها اعم از زن و مرد و بدون لحاظ نمودن قوام جامعه تنظیم شده است.
ایراد ما به تنظیم لوایحی است ، در مورد زنان که بدون توجه به شروط زمان ،مکان و الگوی انقلاب اسلامی و شأن زنان والامقام و ایثارگر ایرانی ما و حیثیت مردان فداکار و فکور سرزمینمان، ایران عزیز تنظیم شده است.
در پایان باید بگویم، ظاهراً این روزها کسانی که قدرت را در دست دارند، می پندارند تخریب چهره منتقدین به هر وجه و قیمتی مجاز است. حتی صدور حکم خروج از دین.
به ایشان یادآور می شوم ،شما که تا صدای رفع تبعیض علیه زنان را می شنوید، فریاد وااسلاما سر می دهید، بدانید هنوز جوهر قرآن پژوهی و خادم القرآنی زهرا رهنورد که حاصل آن 30 جلد کتابی است که نگاشته است خشک نشده.
"در شهر چو من یکی و آنهم کافر پس در همه شهر یک مسلمان ......"
راجع به بندهای اول و دوم سرمقاله نیز گفتاری هست که سر مقاله نویس را به کتاب طلوع زن مسلمان ارجاع می دهم که 32 سال پیش نگاشته ام.